ادامه صد نامه عاشقانه (مائة رسالة حب) 72


72

رفاقت با تو

 

رفاقت با بادبادکی کاغذیست


رفاقت با  باد،تصادف،سرگیجه ودریا ست


هیچ وقت با تو حس نکردم


با چیز ثابتی مواجهم


غلطیدم از ابری به ابری دیگر

 
چون کودکی نقاشی شده بر سقف کلیسا

 

متن اصلی در "ادامه مطلب"

ادامه نوشته

ادامه صد نامه عاشقانه  / مائة رسالة حب

14

علّمتُ أطفالَ العالم


 كيف يهجّون اسمكِ

 

فتحولت شفاهُهُم إلى أشجار توتْ

 

وقتی به بچه های جهان یاد دادم اسمت را هجی کنند


دها نشان به درخت توت  بدل شد

 

أصبحتِ يا حبيبتي

 

في كُتُب القراءة ، وأكياس الحلوى

 

خبأتُكِ في كلمات الأنبياء

 

ونبيذ الرهبان.. ومناديل الوداع

 

رسمتكِ على نوافذ الكنائس

 

ومرايا الحُلُم وخشب المراكب المسافرة


تو ،عشق من!


وارد کتاب های درسی و جعبه های شیرینی شدی


تو را در کلمات پیامبران پنهان کردم


ودر شراب راهبان  و در دستمال های بدرقه


وآیینه های رویا و چوب کشتی

انتهای  دوست داشتنت را از سالی به سال دیگری جابه‌جا می کنم

8

إننی أحبک

 

هذه هی المهنة الوحیدة التی أتقنها

 

ویحسدنی علیها أصدقائی.. وأعدائی


 تو را دوست دارم

 

این تنها شگردی است که آموخته‌ام

 

و دوست و دشمنم به آن حسادت می‌کنند

 

قبلک.. کانت الشمس، والجبال، والغابات

 

 فی حالة بطالة

 

واللغة بحالة بطالة.. والعصافیر بحالة بطالة


پیش از تو آفتاب و کوه‌ها و جنگل‌ها


سرگردان بودند


واژه‌ها سرگردان بودند و گنجشک‌ها سرگردان بودند


 شکراً لأنک أدخلتنی المدرسه


وشکراً.. لأنک علمتنی أبجدیة العشق

 

ممنونم که به مدرسه راهم دادی

 

ممنونم که الفبای عشق را به من آموختی

 

وشکراً .. لأنک قبلت أن تکونی حبیبتی

 

  و ممنونم که پذیرفتی معشوقه‌ام باشی

ادامه  دوست داشتنت را از سالی به سال دیگری جابه‌جا می کنم

عاشقی واژه ای تکراری نیست

ادامه " دوست داشتنت را از سالی به سال دیگری جابه‌جا می کنم"

را برایتان میگذارم.

 بی عشق ،هیچ چیز ماندگار نیست

6

 

إننی لا أحترف طقوس التهنئة


إننی أحترف العشق


وأحترفک


پیشه‌ای ندارم الا آیین پرستش تو


عشق آیین من است


تو آیین منی

 

یتجول هو فوق جلدی


وتتجولین أنت تحت جلدی

 

عشق جولان می‌دهد بر پوستم


و در زیر پوستم تو جولان می‌دهی


وأما أنا


فأحمل الشوارع والأرصفة المغسولة بالمطر


على ظهری.. وأبحث عنک

 

و اما من

 

خیابان‌ها و پیاده رو‌های شسته از باران را

بر دوشم حمل می‌کنم

 

در جستجوی تو