ادامه عاشقانه

7

لماذا تتآمرین علی مع المطر؟ ما دمت تعرفین

 

أن کل تاریخی معک.. مقترنٌ بسقوط المطر

 

چرا به من و باران ایست می‌دهی؟ وقتی که می‌دانی

 

همه زندگیم با تو در ریزش باران قرین شده‌است

 

وأن الحساسیة الوحیدة التی تصیبنی

 

هی حساسیة المطر

 

لماذا تتآمرین علی ؟. ما دمت تعرفین

 

أن الکتاب الوحید الذی أقرؤه بعدک

 

هو کتاب المطر

 

و تنها حس من

 

حس باران است

 

چرا می‌ایستانیم؟ وقتی که می‌دانی

 

تنها کتابی که بعد از تو می‌خوانم

 

کتاب باران است

ادامه

  ۴

یَنتابُنی فی أوَّلِ الخَریفِ

إحساسُ غَریبُ بِالأمانِ و الخَطَر


در شروع پاییزاحساس نا آشنای ایمنی و خطر

 برمن چیره می ‌شود


أخافُ أن تَقتَرِبی


می ترسم که نزدیکم شوی


أخافُ أن تَبتَعِدِی


می ‌ترسم که از من دور شوی


أخشى على حَضارَةِ الرُّخامِ مِن أظافِرِی


بر تمدن مرمر از ناخن ‌هایم ميترسم

 

أخشى على مُنَمنَماتِ الصَّدَفِ الشّامِیَّ مِن مَشاعِرِی


بر مینیاتور‌های صدف شامی از احساسم ميترسم


أخافُ أن یَجرُفَنی مَوجُ القَضاءِ و القَدَر


بیم آن دارم که موج تقدیر مرا با خود ببرد

ادامه نوشته