ادامه حبک طیر اخضر /عشق تو پرندهای سبز است
2
حبک ینمو وحده
کما الحقول تزهر
عشق تو، یکه و تنها قد می کشد
آنگونه که باغ ها گل می دهند
کما على أبوابنا… ینمو الشقیق الأحمر
کما على السفوح ینمو اللوز و الصنوبر
کما بقلب الخوخ یجری السکر
آنسان که شقایق های سرخ بر درگاه خانه ها می رویند
آنگونه که بادام و صنوبر، بر دامنه های کوه می رویند
آنگونه که شیرینی در هلو جریان می یابد
حبک… کالهواء یا حبیبتی
یحیط بی
من حیث لا أدری به، أو أشعر
جزیرةٌ حبک… لا یطالها التخیل
حلمٌ من الأحلام
لا یُحکى… و لا یُفسّر
عشقت مانند هوا
مرا در بر می گیرد
بی آنکه او را دریابم و یا احساسش کنم
عشق تو جزیره ایست که خیال به آن دسترسی ندارد
خوابیست
ناگفتنی و بدون شرح
+ نوشته شده در چهارشنبه هفدهم اسفند ۱۳۹۰ ساعت توسط سینا
|